تحریم فعالانه انتخابات
روز های پر اضطراب و سرنوشت سازی را پیش رو داریم. آیا روح ایرانی باز هم این فرصت را از دست خواهد داد؟! آیا این بار هم خام خواهیم شد و به جای اینکه برای همیشه از شر دیو عربده و دروغ رها شویم به انتخاب بین بد و بدتر به دامن بد پناه خواهیم برد؟ اصلا چه کسی گفته است که جناح های درون حاکمیت در دو دسته و گروه اصلاح طلب و محافظه کار قرار می گیرند؟
آیا کسی که معتقد است تغییر قانون اساسی خیانت است، آیا کسی که اعتقاد به ولایت فقیه دارد و التزام عملی خود را در آزمایش ها ی مختلف از برگزاری انتخابات فرمایشی مجلس هفتم با آن همه وقاهت رهبر و شورای نگهبان تا سکوت در برابر نقض قانون اساسی به صورت مکرر، عملا ثابت کرده است، باز هم می تواند در گروه اصلاح طلب قرار گیرد؟!!
منظورم از" کسی" یک شخص خاص نیست بلکه منظورم طیف و جریانی است که آرای مردم را با فریب و نیرنگ مصادره به اهریمن کرد!! وقتی مدعی اصلاحات، فریبکاری چون خاتمی که مهره ی دست چندمی چون معین با آن قیافه ی کتک خورده نماینده و ادامه دهنده ی راهش باشد، تکلیف پدر خوانده آن سر دسته ی مافیا و نیز پاسبانی چون قالیباف دیگر روشن خواهد بود. کسانی چون برادر شائول اردشیر لاریجانی (علی لاریجانی) به عنوان میمون سیرک و کاریکاتور احمدی نژاد (چرا که به جای خود احمدی نژاد کاریکاتور این موجود ترحم انگیزمتولد شد!!) نمک قضیه بیش نیستند!
با این مقدمه می خواهم بگویم که کارناوال انتخابات چیزی جر فریب بیش نیست، رئیس جمهور در این نظام چیزی جز عروسک بی اختیار برای ایجاد توهم آبروی رژیم نخواهد بود. رای های کور و بی هدفی هم که با توجیه ها و بهانه های مختلف و نیز با ترفند های خر خام کن به صندوق ریخته می شود. چیزی جز رای به جمهوری اسلامی نیست. این رای ها تنها به کار سرکوب فریاد خاموش ده ها ملیون آرایی خواهند آمد که هرگز به به صندوق ریخته نمی شود و گواه آن شناسنامه هایی است که هرگز به مهر خام اندیشی شر کت در انتخابات آلوده نمی شود.
می دانید مشکل ایران نه آن چند درصد معتقدین به ج.ا. است که به هر حال به طمع منافع اقصادی یا از روی ساده اندیشی در انتخابات شرکت می کنند و به جمهوری اسلامی رای می دهند، بلکه مشکل آن 30 یا 40 درصدی (طبق ادعای وزارت کشور ج.ا. 50 درصد در انتخابات ریاست جمهوری شرکت خواهند کرد. البته آمار حقیقی و واقعی این گونه افراد _ به نظر من _ خیلی کمتر است.) است که از روی ندانم کاری و وادادگی و باری به هر جهت، با بهانه و توجیهات مسخره و دردناک، تن به اهریمن می دهند.
آری مشکل ایران، اینان اند. اینان اند که بعضا به خیال مهر خوردن شناسنامه گاها با رای سفید، شمرده شده و به حساب ج.ا. واریز می شوند و در صف موافقان رژیم قرار می گیرند. در صف رژیمی که نه تنها قلبا احساس نفرت دارند بلکه در صحبت ها و گفت وگو هایشان نیز این نفرت موج می زند.
خب! پس تصمیم بگیریم فعالانه انتخابات را تحریم کنیم و با تمام توان از عواقب شرکت در انتخابات هدایت شده و فرمایشی، با کسانی که به هر دلیل و توجیهی می خواهند بین بد و بدتر یکی را بر گزینند و یا رای سفید بدهند، صحبت کنیم. سرنوشت ما به انتخابات بسته است. از آنجایی که هیچ گونه امیدی برای برگزاری انتخابات آزاد و دموکراتیک با حضور کاندیداهای همه اقشار مردم ایران فارغ از هر از گونه گزینش چه از نظر قومیت، زبان، جنسیت و تفکر و اعتقاد وجود ندارد، تحریم همه جانبه در عمل، خود به نوعی رفراندم خاموش تبدیل خواهد شد و افکار عمومی جهان را به فکر چاره اندیشی خواهد انداخت تا دیگر سران کشورهای قدرت مند منافع کوتاه مدت اقتصادی را به بهای آزادی یک ملت معامله نکنند!
عدم شرکت در انتخابات کمترین بهایی است که باید توسط همه آحاد ملت پرداخت شود. در این صورت است که با وزیدن اندک نسیمی نظام مرده ی تکیه زده بر عصای موریانه خورده سقوط خواهد کرد. و پنجره ای به سوی آزادی و دموکراسی به روی مردمی که استحقاق آن را دارند باز خواهد شد.
***
یک لوگو متحرک تهیه شده که در ابتدای این مقاله درج شده، با گذاشتن این لوگو و یا هر لوگوی دیگر با مضمون تحریم انتخابات، در وب سایت یا وب لاگ خود در تحریم فعالانه انتخابات شرکت کنیم!