News

اخبار تحريم انتخابات
آزادی بیان
وزارت امور خارجه آمریکا
اخبار روز
آژانس خبری کوروش
آرش کمان گیر
اتحاد جمهوری خواهان
اتحاد انقلابیون کردستان
ایران تریبون
بی بی سی
دیدگاه ها
رسانیک_ذولجناح
کافر
گویا

Links

fآدینه2
fکتابهای رایگان فارسی
fفردای روشن
fاکبر سردوزامی
fخبرچین
fسرزمین سوخته
f 2 گزارش به خاک ايران
f گزارش به خاک ايران
f آزادي بيان
f آرش کمان گير
f آسيب شناسي
f صفحه تحريم خسن آقا
f يزيدم
f خسن آق
f یک خسن آقای دیگر
f( زبون دراز ( خسن آقا
f شمرنامه
f بهنود آن لاين
f حسن درويش پور
f ‏دغدغه هاي يک مرد فمينيست
fآنسوی ناپیدا
fاردشیر دولت
fزرتشت
fخانه ایران
fاشه
fدانشجو
fشمشاد
fاهورا مزدا
fبانوی شرقی
fجبهه دموکراتیک خراسان
fبلاگستان
fسرزمین آفتاب
fشبح
fشبح جدید
fبابک خرمدین
fآریو
fزیتون
fپارسیان
fرهایی
fشبگرد
fشبنم فکر
fآزادی بیان
fاستیجه
fگفت و شنود سه نسل
fخیابان شماره 11
fبلوچ آقا
fمجید زهری
fحسن درویش پور
fمسعود برجیان
fعلیرضا تمدن
fرضا اقبال
fامید میلانی
fحسین درخشان
fمسعود بهنود
fآنفولانزا
fصدای ما
fعجب
fمثل درخت در شب باران
fقاضی مرتضوی
fوزارت اطلّاعات
fایگناسیو
fآخوند یعنی اسلام
fمسافر شب
fآقای ناظم
fمیانبرهای سی ثانیه ای
fنقایض الخیامیه
fشرحی بر شبهای بی سحر
fیک قطره
fآزادی برای ایران
fشادی شاعرانه
fبی قرار
fپیاله
fعرب ستیزی
fاسلام و قرآن
fلندنی
fنانا
fشیطان
fآیه الله استمنا
fترزا
fاز امروز
fغربتستان
fخرافه زدایی
fداروک
fگل کو
fجمهوری دوم
fملاحسنی درکانادا
fروزنامه های دخو
fروشنگری
fباکره
fمن و سارا
fبارانی آبی
fجهان خانه
fدوستانه
fتوضیح المسایل
fکتبالو
fپوچیسم
fرهبر خودساخته
fآرمین گیله مرد
fstyx
fسیپریسک
fگلناز
fآتش
fنوجوان
fعرق سگی
fهادی سرا
fعیالات متحده
fفرهنگ ایران باستان
fبزک
fروی آنتن
fفضول
fممدسن
fتمشک
fوبلاگ عمومی
fویران سرا
fایران آزاد
fخلبان کور
fمدوسا
fبی خدایان
fرفراندوم
fساحل شمال
fایمان کافر
fایران
fتیر آخر
fوب نگار
fایران آزاد
fایران امروز
fکودک ایران
fنوای ایران
fنفرین نامه
fسپیده دم ایران
fطلوع آزادی
fشهر سوخته
fکودک گستاخ
fآنتی لاریجانی
fآیات شیطانی
fآزادی خواهان ایران
fمیهن پرست جوان
fتراژدی انقلاب ایران
fآسمان پنجره ابریست
fشرحی بر شبهای بی سحر
fگفتار نیک
fاندیشه نو
fآیین بازگشت
fبن بست سرنوشت
fسیب و یک کم نیوتن
fالهه مهر
fپارس آناهیتا
fفریاد بی صدا
fیک قطره از دریا
fحرف هایی برای گفتن
fیادداشت های گمشده
fزن
fف.م.سخن
fفانوس
fخوابگرد
fکتابلاگ
fهفت سنگ
fیادداشتهای علی قدیمی
fم.آشنا
fنقطه ته خط
fقابیل
fبیلی و من
fوبلاگ شاملو
fفروغ فرخزاد
fرضا براهنی
fشاهنامه
fمانیها
fآینه
fحافظ
fنیما یوشیج
fصادق هدایت
fسهراب سپهری
fمهدی اخوان ثالث
fهوشنگ گلشیری
fیداله رویایی
f شمشاد
f کافر
f مرتد
f نقايض الخياميه
f یک شمردیگر
fافشا
f آینه سایت افش
fآینه سایت کافر
f پسر شمالی
fاز بالای دیوار
f پیشروان آزادی بیان ایران


ليست 
وبلاگهاي به روز شده

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com

Powered by Blogger

Wednesday, June 29, 2005

مشکل جدايي دين و دولت نيست، مشکل ما مشکل جدايي خودمان از خودمان است

آرامش دوستدار
اشتباه است اگر خيال کنيم که دين را مي شود با گفتگو، با استدلال، با مباحثه واداشت که خود را از صحنه خارج کند و چون اسلام هم به سبب احکامش و هم به سبب گونه پديداري و برقراريش، تنها دين متجاوز در سراسر تاريخ بوده، از صحنه که خارج نمي شود هيچ، خودش را دولت واقعي مي داند و مدعي آن است
آرامش دوستدار، فيلسوف ايراني مقيم آلمان و نويسنده کتابهايي چون، درخشش هاي تيره و امتناع تفکر در فرهنگ ديني، روز چهارشنبه 29 ژوئن، در ميزگردي تحت عنوان دين و دولت در پارلمان اروپا سخن گفت. اين ميزگرد در چارچوب کنفرانس "ايران پس از انتخابات" برگزار ميشد و دوستدار در کنار مهرداد درويش پور، آنجليکا بير، سيمون کاونی و امید نوری پور به ايراد سخن در مقوله مورد تحقيق خود پرداخت. به رغم فرصت کوتاه وي در اين جلسه، او به صراحت و خلاصه نقطه نظراتش را در زمينه موضوع بحث طرح کرد. در زير متن کامل سخنان او را مي خوانيد.
صحبت جدايي دين از دولت است و معني اش اين است که بهتر است دو چيز با هم نباشند، دين و دولت. معناي بعدي آن اين است که براي تحقق بخشيدن به چنين امري يکي از از اين دو عملا بايد از صحنه خارج شود. يعني از تمام اموري که به کشورداري، سياست، جامعه سازي و مناسبات حقوقي همه افراد جامعه مربوط مي شود. آنچه اين مناسبات را در واقع تنظيم و تعيين مي کند و مسئول حفظ و ماندگاري آنهاست، قانون نام دارد نه احکام. هيچ کس حق ندارد در مقابل قانون تخطي کند يا از قانون فراتر رود. قانون در وهله اول و آخر، ناظر است بر دمکراسي و آزادي فرد.
در کشورهاي اسلامي يا با قوانين نيمه ديني سر و کار داريم يا با قوانين تمام ديني که کشور ما مورد دوم است. هيچ کشور اسلامي نتوانسته تاکنون دين را به جايش بنشاند. يعني آنرا از تمام صحنه هايي که ذکر کردم خارج کند و اين طبيعتا علل گوناگون دارد.
لااقل از 1400 سال پيش که ما ديني بوديم و مانديم گرفته تا انواع و اقسام فشارهايي که از دين بر مي خيزد و بکار برده مي شود. اما اشتباه است اگر خيال کنيم که دين را مي شود با گفتگو، با استدلال، با مباحثه واداشت که خود را از صحنه خارج کند و چون اسلام هم به سبب احکامش و هم به سبب گونه پديداري و برقراريش، تنها دين متجاوز در سراسر تاريخ بوده، از صحنه که خارج نمي شود هيچ، خودش را دولت واقعي مي داند و مدعي آن است.
اما اينکه ما در فرهنگمان روشنگري نداشته ايم و انقلابي چون انقلاب فرانسه نيز به همچنين، تا مسئله دين را از نظر فکري و سياسي حل کند البته درست است. غلط اين است که در نگرش ها از فرهنگ خودمان، روشنگري ببينيم و بيابيم، مثلا در عرفان! چگونه؟ و به چه دليل؟ و به چه مناسبت؟
غلط تر از آن اين است که خيال کنيم مي شود روشنگري را از غرب وارد کرد و مسائل خودمان را که از آن غرب نيستند بلکه از درون فردي و برون اجتماعي ما جوش مي زنند و فطري شده اند، حل نمود. روشنگري همواره انديشيدن است در مسائلي که مربوط به يک جامعه مي شوند. بنابر اين کالا يا ابزار نيست که از غرب وارد کنيم تا مشکلات ما را حل کند. آن هم به اين يک دليل قاطع که هيچگونه خويشاوندي و مشابهتي ميان فرهنگ ما و فرهنگ غرب وجود ندارد. کار کردن براي راهبان مسيحي از هر فرقه اي که بوده باشند تکليفي بوده است ديني و روحانيت ما در عوض، به معناي اعمش، جز برخي از طلبه ها که سرشان در کار درس خودشان بوده، يکسره انگل بوده است و مردم را يا سرکيسه و تحميق مي کرده، يا در حماقت خود نگه مي داشته است.
اين حرفه و تکليف ديني از آن روحانيت اسلامي است. از روضه خوان محله گرفته تا گردانندگان توليت ها. اين است که با آموختن راه جستجو و انديشيدن، از غربي ها، بايد زمين فرهنگ دين خودمان را بکاويم، شخم بزنيم تا درونش آشکار گردد.
طبعا جدايي دين و دولت، گام بسيار مهمي است براي حرکت بسوي دمکراسي و آزادي شخصي و اجتماعي. اما باورمان نشود، که اين کار از طريق گفتگو و مباحثه تحقق مي يابد. هيچ چيزي سخت جان تر از دين در آدمي وجود ندارد. بنا بر اين، اين وظيفه روشنفکران است که فرهنگ ديني ما را زير و رو کنند و هر روز و هر بار بيشتر اعماق آنرا بيرون ريزند. تا چشم مردم باز شود و يکي بر شمار بينايان بيافزايد. هيچ اشکالي ندارد که بتوان دين را با قهر از دولت جدا ساخت و آنرا به جاي خود نشاند. اين کار را با قاطعيت نسبي و بصورتي نيم بند به ترتيب در دوره رضاشاه و محمد رضا شاه صورت دادند.
اما هيچ چيز جاي روشنگري را نمي گيرد. حکومت دوره پهلوي بدون منکر شدن ارزش هاي آن، گواه زنده آن است. طرف روشنگري ما، نه روحانيان اند و باصطلاح آنها که نام مضحک ملي، مذهبي، را بر خود گذاشته اند. طرف روشنگري ما فرهنگ ماست. که ما را پديد آورده و همچنان پديد مي آورد و مي پروراند. بگونه اي که هريک از ما، بدون آن، تهي و بي محتوي مي شويم. مشکلي که نهايتا مشکل ماست، مشکل جدايي دين و دولت نيست، مشکل ما مشکل جدايي خودمان از خودمان است! يعني از درونمان و از بيرونمان، از فرهنگ ديني مان.

Monday, June 27, 2005

جنگ آمریکا علیه ایران آغاز شده است!


اسکات ريتر، برگردان: خسرو شميراني
Shemiranie@yahoo.com
تاریخ نشان خواهد داد که جنگ آمریکا علیه ایران نیز پس از یک اعلان رسمی مشابه آغاز نخواهد شد، بلکه اکنون،ِ از جون 2005 آغاز شده است. درجه تشدید استفاده از واژه های "آزادسازی - دمکراسی" باید متوجه سازد که ایران هدف بعدی است
- پرزیدنت جرج بوش به خود جرات داده است تا جنگی جهانی علیه ترور آغاز کند. او در این چارچوب به چندین عملیات پنهانی علیه ایران دست زده است.
- آشکارترین این عملیات، فعالیت سازمان مجاهدین خلق، گروه متعلق به اپوزیسیون ایرانی است که پیشتر لگام آن در دستان سازمان اطلاعات عراق قرار داشت و امروز اختصاصا برای سی آی ای کار میکند.
- هم اکنون نیروهای آذربایجان، در واحدهای ویژه ای آموزش میبینند. آنها را برای جمع آوری اطلاعات ، عملیات مستقیم و آماده سازی اپوزیسیون بومی ملایان تهران آماده میکنند.
- با استفاده از پایگاه های راه اندازی شده در آذربایجان نیروی هوایی آمریکا مسافت بسیار کوتاه تری برای حمله به اهداف خود در تهران و اطراف آن در پیش خواهد داشت.
اسکات ریتر Scott Ritter از سال 1991 تا 1998 به عنوان رییس گروه بازرسان سلاح های کشتار جمعی از سوی سازمان ملل در عراق مشغول کار بود. کتاب وی با عنوان : "داستان ناگفته توطیه اطلاعاتی آمریکا" در اکتبر سال جاری منتشر خواهد شد. متنی که در زیر آمده است ترجمه آخرین مقاله اسکات ریتر در باره جنگی است که به قول او آمریکا مراحل تدارکاتی آن علیه ایران را پشت سر گذاشته است.این مقاله در پیش شب دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در ایران بر روی سایت الجزیره انگلیسی منتشر شد.
به نظر میآید ، نتایج انتخابات بر اهمیت مطالب مطروحه از سوی اسکات ریتر بیافزاید.
یک متخصص امور ایران در این رابطه ابراز داشته است: "رابطه آقای هاشمی رفسنجانی و محمود احمدی نژاد با دمکراسی و آزادی روشن است اما انتخاب هر یک از آنها به اتخاذ سیاست متفاوتی از سوی آمریکا نسبت به ایران منتهی میشد. در حالی که رییس جمهور رفسنجانی با گشودن بی دریغ درها به سوی آمریکا امکان آماده سازی زمینه های یک انقلاب نارنجی مطلوب آمریکا را مهیا میساخت و جه بسا چهار سال دیگر رییس جمهور منتخب آمریکا توسط مردم ایران برگزیده میشد، بیرون آمدن آقای احمدی نژاد از صندوق ها عملا دعوت نامه ای به آمریکا برای تجاوز نظامی به ایران خواهد بود."
این متخصص میافزاید: "امریکا به دنبال استقرار حکومتهای مدرن و مطلوب خود در منطقه است. دمکراسی های مستقل همانقدر در مقابل منافع نیوکانسرواتیو ها قرار دارند که ملا عمر، فهد، خامنه ای و ... . امروز در غیاب یک جنبش دمکراسی خواهی اصیل و متشکل در ایران، به این یا آن طریق آمریکا نطام دمکراسی مطلوبش را جایگزین نطام حاضر خواهد کرد. البته حضور احمدی نژاد در کاخ ریاست جمهوری یقینا حرکت در این مسیر را تسریع کرده و موجه ترین بهانه را به مشاوران جنگ دوست جرج بوش هدیه میکند."
دو ماه و نیم پیش از انتخابات اخیر، در 30 ماه مارس، اسکات ریتر در مقاله ی دیگری تحت عنوان" خواب نوردی به سمت فاجعه در ایران" ، به جنگ عنقریب آمریکا علیه ایران پرداخته و د ر آنجا عنوان کرده بود که جرج دبلیو بوش فرمان آماده باش برای حمله به ایران را به ارتش آمریکا صادر کرده است. او ماه جون ( خرداد – تیر) جاری را به عنوان تاریخ آماده باش مطرح کرده است. او اکنون میگوید: " جنگ آمریکا علیه ایران آغاز شده است"


در شانزدهم اکتبر 2002 رییس جمهور جرج بوش به مردم آمریکا گفت: " من فرمان استفاده از نیروی نظامی را صادر نکرده ام و امبدوارم استفاده از زور به ضرورت تبدیل نشود."
امروز ما میدانیم که این بیان دروغی بیش نبود. میدانیم که رییس جمهور در واقع در اوخر آوگوست 2002 فرمان آغاز عملیات در خاک عراق را به ارتش آمریکا صادر کرده بود و همچنین میدانیم که این دستور از آغازین روزهای سپتامبر 2002 به این ترتیب به اجرا در آمد که نبروی هوایی آمریکا به همراهی نیروی هوایی سلطنتی انگلیس بمباران هدفهای خود را در داخل و خارج منطقه " پرواز ممنوع" گسترش داد. عملیات مذکور در جهت کاهش توانایی پدافند، کنترل و فرماندهی ارتش عراق تنظیم شده بود. وظیفه دیگر آن هموار نمودن راه برای واحد های عملیاتی ویژه بود. این واحد ها شناسایی ، عملیات مستقیم و تخریب هدف های ویژه در خاک عراق را، پیش از آغاز رسمی جنگ در 19 مارس 2003 دنبال میکردند.
رییس جمهور جرج بوش اواخر بهار 2002 فرمان محرمانه ای را امضاء کرد که به سی آی ای و نیروهای عملیات ویژه آمریکا اختیار پیاده کردن واحدهای مخفی در عراق ، برای برکناری صدام را واگذار میکرد. واقعیت این است که جنگ عراق در اوایل تابستان 2002، اگر نه زودتراز آن آغاز شده بود.
تسلسل زمانی مذکور در باره وقایع برشمرده نتایجی در بر دارد که اهمیت آنها یقینا بسا فراتر از حکایت روال تاریخی و یا کاوشی سیاسی در رخدادهای گذشته است. در اینجا بنیانگذاری سنتی از سوی دولت جرج بوش آشکار میگردد که در بررسی مسایل جاری روابط آمریکا و ایران لزوما باید در نظر گرفته شود. همانطور که درمورد عراق پیش از مارس 2003 عمل میشد، امروز نیز دولت جرج بوش از "دیپلماسی" و خواست راه حل های "صلح آمیز" سخن میگوید اما واقعیات از دستور کار دیگری حکایت میکنند: از جنگ و جابجایی زورمندانه رژیم مذهبی مسلط بر حکومت ایران.
همانگونه که در مورد عراق عمل شد، پرزیدنت راه به سوی مطبوع سازی افکار عمومی و رسانه های مشتاق به همکاری را هموار کرده است. قرار دادن رژیم ملایان در "محور شرارت" ( در کنار عراق پیش از "آزاد سازی" و کره شمالی) و همچننین صحبت از نیاز ضرورت در جهت گسترش "دمکراسی " برای مردم ایران در این راستا قرار دارند. "آزادسازی" و گسترش " دمکراسی" به کدهای آشکار نیوکانسرواتیو هایی تبدیل شده اند که امروز سیاست خارجی آمریکا را در جهت جنگ و نظامی گری تدوین و اجرا میکنند.
درجه تشدید استفاده از وازه های "آزادسازی / دمکراسی" باید آمریکاییها را متوجه سازدکه ایران به عنوان هدف بعدی در مرکز توجه سیاستی غیرقانونی ، یعنی سیاست بکار گرفته شده توسط دولت بوش قرار گرفته است.
براستی آمریکاییان و بخش بزرگی از بقیه جهان به لمیدن بر احساس نادرست رضایت خاطر از عدم آغاز رسمی عملیات نظامی علیه ایران ادامه میدهند. در این راستا بسیاری به این امید ناروا دل بسته اند که امتداد دیوانگی جاری در عراق به ایران میتواند موکول به آینده و یا به کلی پیشگیری شود، اما این امید رویای احمقانه ای بیش نیست. وقعیت این است که جنگ آمریکا علیه ایران دیگر آغاز شده است.
در لحظه حاضر آمریکاییها مشغول پرواز بر فراز خاک ایران هستند. آنها از هواپیما های بی سرنشین و امکانات پیچیده تر دیگر بهره میگیرند. تجاوز به حریم هوایی یک دولت مستقل به خودی خود یک حرکت جنگی محسوب میشود. اما جنگ با ایران بسیار فراتر از مرحله جمع آوری اطلاعات پیش رفته است.
پرزیدنت جرج بوش با استفاده از قدرت شگفت انگیزی که پس از 11 سپتامبر 2002 به او واگذار شد، به خود جرات داده است تا جنگی جهانی علیه ترور آغاز کند. او در این چارچوب به چندین عملیات پنهانی علیه ایران دست زده است.
آشکارترین این عملیات، فعالیت سازمان مجاهدین خلق، گروه متعلق به اپوزیسیون ایرانی است که پیشتر لگام آن در دستان سازمان اطلاعات عراق قرار داشت و امروز اختصاصا برای سی آی ای کار میکند. البته این یک مزاح تلخ است که سی آی ای از گروهی استفاده میکند که هنوز ورچسب "سازمان تروریستی" را بر تن دارد. این گروه توسط همان واحد اطلاعاتی رژیم عراق در هنر سوء قصد های انفجاری آموزش دیده است که امروز سربازان آمریکایی را سلاخی میکند. آنها همان بمب های کنترل از راه دور را در ایران منفجر میکنند که آمریکا استفاده آنها را در عراق همه روزه محکوم میکند.
شاید اصطلاحی که میگوید"آنکه برای یکی مبارز آزادی است برای دیگری تروریست است" سرانجام در کاخ سفید نیز پذیرفته شده و بدین ترتیب مجموعه نظرات مسلط برعملیات جنگ جهانی علیه ترور را به عنوان تظاهر مطلق عیان میکند.
واقعیت ها از این حکایت میکنند که بمبگذاریهای سازمان مجاهدین خلق که توسط سی آی ای هدایت میشوند تنها فعالیت علیه ایران نیستند. در شمال، در کشور همسایه، آذربایجان ، ارتش آمریکا زمینه سازی عملیاتی حضور وسیع نظامی را تدارک میبیند. این حضور از عملیات گسترده زمینی برای تسخیر تهران سخن خواهد گفت. شاید علاقه دونالد رامسفیلد، وزیر دفاع آمریکا به آذربایجان از چشمان یک سویه بین رسانه های غربی به دور مانده باشد اما روسیه و دیگر ملت های ساکن قفقاز به خوبی درک کرده اند که خواست مبتنی بر نقش آذربایجان در جنگ با ایران اعلام شده است.
روابط قومی آذری های شمال ایران و آذربایجان در دوره جنگ سرد، مدتها توسط اتحاد شوروی مورد استفاده هدفمند قرار گرفته بود. اکنون این امکان توسط نیروهای شبه نظامی سی آی ای و واحد های عملیات ویژه آمریکایی به تسخیر در آمده است. هم اکنون نیروهای آذربایجان، در واحدهای ویژه ای آموزش میبینند. آنها را برای جمع آوری اطلاعات ، عملیات مستقیم و آماده سازی اپوزیسیون بومی ملایان تهران آماده میکنند.
مورد اخیر تنها یکی از مواردی است که آمریکا برای استفاده از آذربایجان برنامه ریزی کرده است. با استفاده از پایگاه های راه اندازی شده در آذربایجان نیروی هوایی آمریکا مسافت بسیار کوتاه تری برای حمله به اهداف خود در تهران و اطراف آن در پیش خواهد داشت.
واقعیت این است که در هنگام شروع عملیات جنگی گسترده، نیروی هوایی آمریکا باید قادر باشد تا حضور شبانه روزی خود بر فضای تهران را حفظ کند. بدین ترتیب ایالات متحده دیگر نیازی به بررسی نقشه های طرح شده در دوران جنگ سرد که بر پایه آنها حرکت به سوی تهران از شهرهای ساحلی خلیج فارس [ نویسنده از واژه ی دیگری به جای خلیج فارس استفاده کرده است. خ - ش] یعنی چابهار و بندر عباس آغاز میشد ، نخواهد داشت.
در عین حالی که واحدهای نیروی دریایی آمریکا برای حفظ تنگه حیاتی هرمز قادر خواهند بود تا این شهرها را به تسخیر در آورند، نیاز به پیشروی به داخل از این نقطه حذف شده است.
اکنون مسیر کوتاه تری تا تهران وجود دارد: بزرگراه ساحلی ککه در امتداد دریای خزر آزربایجان را به تهران وصل میکند.
برنامه ریزان ارتش آمریکا فراخوان استقرار نیروهای چند هنگی ( multi – divisional ) را آغاز کرده اند. نقشه ها ی لوجیستیک برای استقرار نیروی هوایی و زمینی در آذربایجان در مراحل پیشرفته قرار دارند. با توجه به این واقعیت که به شکرانه حضور گسترده نظامی آمریکا در عراق ، مجموعه عظیمی از حمایت لوجییستیکی و امکانات فرماندهی و کنترل که برای حمله به ایران ضروری هستند در منطقه مستقرند، زمان آمادگی برای جنگ علیه ایران به مراتب کوتاه تر از زمانی خواهد بود که برای جنگ 2002 – 2003 علیه عراق مصرف شد.
آمریکا و دیگر ملل غربی همچنان به تراژدی جاری و فروپاشی عراق چشیم دوخته اند. سر انجام بحث ضروری در باره دلایل پشت صحنه جنگ علیه عراق سر بر میآورد و به خطاهای فاحش در اشغال پس از جنگ پرداخته میشو.د.
در حالت عادی این امر میتوانست بیانگر چرخشی مثبت در روند وقایع باشد اما امروز در حالی که سرها در بررسی رخداد های گذشته است جنایت در حال تکوین دولت بوش در ایران از نطرها پنهان میماند. این جنابت جنگی تجاوزکارانه است که بر منطقی غلط استوار شده و بی کوچکترین توجهی به مردم ایران و آمریکا در میگیرد. بسیاری از آمریکاییان همراه با رسانه های جریان اصلی کور از دیدن نشانه های جنگ، اعلان رسمی آن را انتظار میکشند، نمایشی که مانند 19 مارس 2003 برای پخش تلویزیونی آماده شده است.
ما امروز میدانیم که جنگ به مراتب پیش تر آغاز شده بود. تاریخ نشان خواهد داد که جنگ آمریکا علیه ایران نیز پس از یک اعلان رسمی مشابه آغاز نکخواهد شد، بلکه اکنون،ِ از جون 2005 آغاز شده است. بمب گذاریهای تروریستی مجاهدین، با حمایت سی آی ای، آشکارترین تبلور این آغازند.


You can find this article at: english.aljazeera.net

Homme

My Articles

Pغرور ملی
Pعملیات آزادی بخش
Pتحریم فعالانه انتخابات
Pاگر شود چه شود
Pما ز یاران چشم یاری داشتیم
Pحوادث خود خواسته و خود ساخته
P معرفی کتاب: زندگی در جهنم
P حکایت گربه و خردل
P من به فاشیست رای می دهم
P اشک تمساح یا مارمولک2

Recent Post

Archive


Articles

 

** !استفاده از مطالب اين وبلاگ به هر صورت آزاد است **

UP