News

اخبار تحريم انتخابات
آزادی بیان
وزارت امور خارجه آمریکا
اخبار روز
آژانس خبری کوروش
آرش کمان گیر
اتحاد جمهوری خواهان
اتحاد انقلابیون کردستان
ایران تریبون
بی بی سی
دیدگاه ها
رسانیک_ذولجناح
کافر
گویا

Links

fآدینه2
fکتابهای رایگان فارسی
fفردای روشن
fاکبر سردوزامی
fخبرچین
fسرزمین سوخته
f 2 گزارش به خاک ايران
f گزارش به خاک ايران
f آزادي بيان
f آرش کمان گير
f آسيب شناسي
f صفحه تحريم خسن آقا
f يزيدم
f خسن آق
f یک خسن آقای دیگر
f( زبون دراز ( خسن آقا
f شمرنامه
f بهنود آن لاين
f حسن درويش پور
f ‏دغدغه هاي يک مرد فمينيست
fآنسوی ناپیدا
fاردشیر دولت
fزرتشت
fخانه ایران
fاشه
fدانشجو
fشمشاد
fاهورا مزدا
fبانوی شرقی
fجبهه دموکراتیک خراسان
fبلاگستان
fسرزمین آفتاب
fشبح
fشبح جدید
fبابک خرمدین
fآریو
fزیتون
fپارسیان
fرهایی
fشبگرد
fشبنم فکر
fآزادی بیان
fاستیجه
fگفت و شنود سه نسل
fخیابان شماره 11
fبلوچ آقا
fمجید زهری
fحسن درویش پور
fمسعود برجیان
fعلیرضا تمدن
fرضا اقبال
fامید میلانی
fحسین درخشان
fمسعود بهنود
fآنفولانزا
fصدای ما
fعجب
fمثل درخت در شب باران
fقاضی مرتضوی
fوزارت اطلّاعات
fایگناسیو
fآخوند یعنی اسلام
fمسافر شب
fآقای ناظم
fمیانبرهای سی ثانیه ای
fنقایض الخیامیه
fشرحی بر شبهای بی سحر
fیک قطره
fآزادی برای ایران
fشادی شاعرانه
fبی قرار
fپیاله
fعرب ستیزی
fاسلام و قرآن
fلندنی
fنانا
fشیطان
fآیه الله استمنا
fترزا
fاز امروز
fغربتستان
fخرافه زدایی
fداروک
fگل کو
fجمهوری دوم
fملاحسنی درکانادا
fروزنامه های دخو
fروشنگری
fباکره
fمن و سارا
fبارانی آبی
fجهان خانه
fدوستانه
fتوضیح المسایل
fکتبالو
fپوچیسم
fرهبر خودساخته
fآرمین گیله مرد
fstyx
fسیپریسک
fگلناز
fآتش
fنوجوان
fعرق سگی
fهادی سرا
fعیالات متحده
fفرهنگ ایران باستان
fبزک
fروی آنتن
fفضول
fممدسن
fتمشک
fوبلاگ عمومی
fویران سرا
fایران آزاد
fخلبان کور
fمدوسا
fبی خدایان
fرفراندوم
fساحل شمال
fایمان کافر
fایران
fتیر آخر
fوب نگار
fایران آزاد
fایران امروز
fکودک ایران
fنوای ایران
fنفرین نامه
fسپیده دم ایران
fطلوع آزادی
fشهر سوخته
fکودک گستاخ
fآنتی لاریجانی
fآیات شیطانی
fآزادی خواهان ایران
fمیهن پرست جوان
fتراژدی انقلاب ایران
fآسمان پنجره ابریست
fشرحی بر شبهای بی سحر
fگفتار نیک
fاندیشه نو
fآیین بازگشت
fبن بست سرنوشت
fسیب و یک کم نیوتن
fالهه مهر
fپارس آناهیتا
fفریاد بی صدا
fیک قطره از دریا
fحرف هایی برای گفتن
fیادداشت های گمشده
fزن
fف.م.سخن
fفانوس
fخوابگرد
fکتابلاگ
fهفت سنگ
fیادداشتهای علی قدیمی
fم.آشنا
fنقطه ته خط
fقابیل
fبیلی و من
fوبلاگ شاملو
fفروغ فرخزاد
fرضا براهنی
fشاهنامه
fمانیها
fآینه
fحافظ
fنیما یوشیج
fصادق هدایت
fسهراب سپهری
fمهدی اخوان ثالث
fهوشنگ گلشیری
fیداله رویایی
f شمشاد
f کافر
f مرتد
f نقايض الخياميه
f یک شمردیگر
fافشا
f آینه سایت افش
fآینه سایت کافر
f پسر شمالی
fاز بالای دیوار
f پیشروان آزادی بیان ایران


ليست 
وبلاگهاي به روز شده

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com

Powered by Blogger

Sunday, August 20, 2006

پیروزی نسبی اسرائیل، شکست غرور برانگیز حزب الله



مقاله در پی آمده نقل شده از وبلاگ http://mayrosh.persianblog.com است. این مقاله از این جهت انتخاب شده که حاوی بسیاری از اطلاعات واقعی است؛ تا حد زیادی با یافته های نگارنده (آدینه) هماهنگی و همخوانی دارد. تنها قصد آن بود که با دادن یک لینک به معرفی آن بپردازم ولی به خاطر اهمیت آن بهتر دیدم در وبلاگ آدینه بطور کامل نقلش کنم.
چون فرصت ویرایش و ادیت نبود بصورت متن خالص درج شد. تغییرات رنگ و فونت در مقاله اصلی ارائه شده ولی فکر می کنم بدون ویرایش هم قابل فهم است!




پیروزی نسبی اسرائیل، شکست غرور برانگیز حزب الله
بهرام ساسانی


بخش اول
پیش از این در مقاله ای به نام "این همیشه فاتحان" رفتار اسلامگرایان سیاسی در جنگها و مبارزات را بررسی کردیم. نتیجه چنین بود که از گذشته تا امروز و احتمالا در فردا پدیده ای به نام شکست برایشان معنی ندارد. به تاریخ سیاسی کسانی که پرچم اسلام را در دست داشتند نگاه کنید. از جنگ بدر شروع میشد. آیا شکستی میبینید؟ شاید بگویید احد. اما قرآن درباره احد چیز دیگری میفرماید. از همان زمان بود که شعار "از هر سو کشته شود به سود اسلام است" و شعار "جهادگران چه بکشند و چه کشته شوند، پیروزند" داده شده است. اسلامگرایان امروز نیز چنینند. آیا طالبان به اشغال افغانستان و سقوط دولتش به عنوان شکست نگاه میکند؟ آیا القاعده با اینکه هزاران کشته داده و هزاران نفر از نیروهایش امروز در زندانند و سران آن در غارها و چاهها ماههاست رنگ آفتاب ندیده اند، خود را شکست خورده میدانند؟ البته که خیر! اعلامیه های زرقاوی را نگاه کنید. او تا آخرین لحظات عمر خود، مثل یک فرمانده پیروز صحبت میکرد و فقط مرگ توانست او را شکست دهد.
به جمهوری اسلامی نگاه کنید. آیا اثری از شکست در مبارزات نظامی – سیاسی و فرهنگی این نظام در طول حیاتش میبینید؟ اکنون 18 سال است که با تبلیغاتی عظیم جنگ با عراق را به عنوان یک پیروزی بزرگ جا زده اند و نتیجه خوبی هم داشته است و امروزه اکثر کودکان کم اطلاع ایران واقعا تصور میکنند که در این جنگ، ایران پیروز شد. البته که عراق در پایان به خواسته اش نرسید و این نشان میدهد که عراق پیروز نشد. اما قطعنامه پایانی سازمان ملل که مورد موافقت ایران و عراق قرار گرفت، کوچکترین حقی برای ایران در خصوص گرفتن غرامت و هیچگونه تنبیهی برای عراق قائل نشد. یعنی ایران علیرغم هزینه بسیار زیاد، هیچ دریافت نکرد و جالب اینکه ایران مجبور به پذیرفتن قطعنامه شد، همین که یک دولتی مجبور به پذیرفتن قطعنامه شود، یعنی شکست. اگر ایران میخواست پیروز شود، نمیبایست قطعنامه را میپذیرفت، بلکه باید خودش قطعنامه ای را تنظیم میکرد و آنرا به عراق میداد و میگفت، اگر خواهان آتش بس هستی، باید این شرایط را بپذیری. اما ایران در چنین موقعیتی نبود و مجبور شد قطعنامه ای که دشمنان نظام ایران (شوروی و آمریکا و انگلیس) نوشته بودند را بپذیرد. این یعنی شکست ایران در پایان جنگ. هرچه قدر هم که نظام بخواهد طور دیگری تبلیغ کند، آفتاب پشت ابر نمی ماند. هرچند که کسی پیروزی های پی در پی نظامی ایران از پاییز 60 تا خرداد 61 که منجر به آزادسازی تمامی زمین های اشغال شده گردید را از یاد نمیبرد، اما همچنانکه گفتم پایان جنگ مهم است و پایان جنگ برای ایران فاجعه بار بود. چه از لحاظ قبول قطعنامه که به دلیل نبود اطلاع رسانی و انحصار خبری، در آنزمان هیچ نمودی در داخل ایران نداشت، و چه از لحاظ نظامی که ایرانیان به فجیع ترین شکل ممکن در ماههای آخر جنگ از مناطق عراقی تصرف شده، بیرون ریخته شدند.
اینها را گفتم که بدانید با پدیده جدید مواجه نیستیم. اما در خصوص جنگ اسرائیل و حزب الله در درجه اول شکی نیست که این جنگی بود بین اسرائیل و حزب الله و نه لبنان. اینکه دولت لبنان بعد از گیجی در هفته اول، شروع به حمایت از حزب الله کرد عملی سیاسی بود. آنکس که تصور کند، فواد سینیوره و حزب حاکم المستقبل (سعد حریری) واقعا پشت حزب الله بودند، هیچ از اوضاع لبنان نمیداند. مسئله این است که زور دولت لبنان به حزب الله نمیرسید و نمیرسد. دو سال پیش شورای امنیت قطعنامه ای تصویب کرد که به نفع آنها بود. یکسال و نیم پیش مخالفان سوریه، به خیابانها ریختند و با تظاهرات یک میلیونی در بیروت خواستار خروج سوریه شدند، اما چند روز بعد به دعوت حزب الله درست یک میلیون نفر دیگر در بیروت تظاهرات کردند که در آن با بخشی از قطعنامه (خلع سلاح حزب الله) کاملا مخالفت شد. چندی بعد که سوریه خروج خود را آغاز کرد، مخالفان سوریه که رفیق حریری کشته شده را سمبل خود کرده بودند دو راه داشتند. یکی اینکه کاملا با آمریکا و فرانسه هماهنگ شده و مقابل حزب الله قرار بگیرند و دوم اینکه در کنار حزب الله قرار گرفته و امید ببندند که با سیاسی شدن حزب الله، شاخه نظامی آن تدریجا منحل شود. راه دوم بسیار خطرناک بود. چراکه حداقل یک سوم کل لبنان به شکل جدی هوادار حزب الله بودند و ائتلاف ضد سوری مطمئن نبود که میتواند باقی مردم را جذب کند. پس با حزب الله بر روی خروج سوریه هم پیمان شد. درست به همین دلیل بود که "میشل عون" رهبر محبوب مسیحیان که سالها با سوریه جنگیده و در تبعید به سر میبرد، به این ائتلاف نپیوست. میشل عون اعلام کرد که سوریه را به حزب الله ترجیح میدهد. نتیجه این بود که میشل عون شکست خورد و ائتلاف ضد سوری پیروز شد. در طول یکسالی که از دولت فواد سینیوره میگذرد، چند بار به شکل جدی در کابینه شکاف ایجاد شده است. حزب الله با اینکه از ابتدا همپیمان ضد سوری ها بوده است اما شدیدا از امیل لحود رئیس جمهور حمایت میکند و این درحالی است که دولت سینیوره اساسا امیل لحود را به رسمیت نمیشناسد و سعد حریری (رهبر حزب) و ولید جنبلاط (رهبر قدرتمند دروزی ها) تقریبا هر روز خواستار استعفای رئیس جمهور میشوند. بنابراین هرکسی که کمی از اوضاع لبنان خبر داشته باشد میداند که دولت لبنان هیچ دل خوشی از حزب الله ندارد. به اینها این موضوع را اضافه کنید که در جنوب لبنان (جنوب رود لیتانی) اساسا این دولت حزب الله است که حکومت میکند و نه دولت لبنان. یعنی با اینکه ساختار لبنان فدرال نیست اما حزب الله سالهاست که یک جمهوری خودمختار ایجاد کرده است.
در چنین شرایطی است که حزب الله و اسرائیل با هم میجنگند. در طول یک هفته اول دولت و حزب حاکم گیج میزنند. جنبلاط که تندروترین عنصر این ائتلاف است واضحا حزب الله را به جهت عملیات گروگانگیری به باد انتقاد میگیرد. سعد حریری نه به آن تندی اما انتقاد میکند. از سینیوره هم چند صحبت انتقاد آمیز از حزب الله شنیده میشود که آنرا تکذیب میکند و کیست که نداند گفتن یک حرف و تکذیب آن یکی از واجبات کار سیاسی است. اما پس از چندی ابعاد فاجعه مشخص میشود. اسرائیل برای آزادی دو گروگان نیامده است. آمده است جنوب لبنان را پاکسازی کند. و در این جریان روزانه 20 – 50 نفر کشته و چیزی بیش از این زخمی میشوند. در جریان همین یک هفته چند صد هزار لبنانی و توریست خارجی کشور را ترک میکنند و چند صد هزار نفر در داخل لبنان آواره میشوند. حالا دولت لبنان دو راه دارد. یکی اینکه به انتقاد از حزب الله ادامه بدهد، یا حتا بر ضد آن اقدام کند. در اینصورت حزب الله که قدرت نظامی اش چند برابر ارتش لبنان است با اتکا به شرایط ویژه جنگی و محبوبیت بین شیعیان جنوب در یک روز قادر خواهد بود کودتا کرده و دولت را ساقط کند. و دولت جنگی ایجاد کند. راه دیگر حمایت ظاهری از حزب الله و البته تلاش وسیع دیپلماتیک برای پایان جنگ است. فکر میکنم هر عاقلی راه دوم را انتخاب میکند. و چنین شد که دیدیم. پس طرف این جنگ نه لبنان، بلکه حزب الله است.
جنگ چرا شروع شد؟
گروهی میگویند ایران برای اینکه نگاهها از پرونده هسته ای معطوف شود به حزب الله دستور داد تا آتش به پا کند. جالب است که شورای امنیت برای آتش بس خاورمیانه قطعنامه صادر نکرد اما یک هفته بعد بر ضد ایران قطعنامه صادر کرد، آنهم با یک رای مخالف قطر و با موافقت روسیه و چین. خبری با این درجه از اهمیت میتوانست ایران را تکان دهد. اما این خبر در هیاهوی لبنان گم شد. پس بعید نیست که جمهوری اسلامی این دستور را به حزب الله داده باشد. اما آیا حزب الله نمیدانست که در صورت اینکار چه خواهد شد؟ میدانست، خوب هم میدانست چون دیده بود که اسرائیل با غزه در زمان جام جهانی چه کرد. اتفاقا جالب است که حزب الله با اینکار خود ماجرای غزه را به فراموشی سپرد. درحالیکه در جریان خشونت اسرائیل در غزه دویست فلسطینی کشته شدند و در جریان لبنان هزار لبنانی. اما امروز اصلا همه غزه را فراموش کردند. و اسرائیل از این نظر سود کرد. چراکه غزه برای اسرائیل حیاتی تر از لبنان است.
بگذارید وجود درصدی عقل و درایت را برای حزب الله در نظر بگیریم و بگوییم که حزب الله هرگز به خاطر پرونده هسته ای ایران، چنین آتشی را برای خودش و مردم لبنان به پا نکرد. سوریه هم که اساسا به یک مرده سیاسی تبدیل شده است. در این مدت بیش از اینکه از بشار اسد صدا در بیاید، از ایرانیها صدا در آمد. درحالیکه سوریه آنجا در خط مقدم جبهه است. خدا میداند اگر ایران با اسرائیل هم مرز بود چه میشد. اما سوریه ای که بخشی از سرزمین اش در اشغال اسرائیل است در این ایام هیچ حرکتی نکرد. و امروز هم هیچ منفعتی نخواهد داشت. پس خود حزب الله میماند و خودش.
حزب الله میگوید که این عملیات را برای آزادی زندانیانش در اسرائیل انجام داده است. میگویند که حزب الله و لبنان نزدیک به 6000 زندانی در اسرائیل دارد. حزب الله قبلا موفق شده بود که جنازه های اسرائیلی را با زندانیان زنده خود معاوضه کند. پس تکرار این کار میتوانست یک تصمیم باشد. نمیتوانیم مزارع شبعا را به این بیافزاییم. اسرائیل که به خاطر دو سربازش مزارع شبعا را پس نمیدهد. اما نکته در اینجاست که حزب الله کی اینکار را انجام داد؟ درست زمانی که اسرائیل غزه را در آتش میسوزاند. پس میدانست که اسرائیل پس از به گروگان گرفته شدن سربازانش از حزب الله التماس نمیکند. حزب الله رفتار دولت صلح طلب اسرائیل (دولت اسرائیل ائتلافی است از احزاب کادیما و کارگر که هر دو خواهان صلح هستند) با غزه را دیده بود. دیده بود که حتا صلح طلب ترین مردان اسرائیلی (اولمرت و امیر پرتز) هم به موضوع امنیت مردمشان بسیار حساسند. اما باز این عملیات را انجام داد. در روز 10 جولای به خاک اسرائیل تجاوز کرده و پس از کشتن 8 سرباز اسرائیلی، دو سرباز را به گروگان گرفت. نکته اینجاست که وقتی خبر این عملیات حزب الله پخش شد، هنوز اسرائیل حمله را آغاز نکرده بود. اما در همان زمان مردم کوچه و بازار به هم نوید یک جنگ خانمان سوز را میدادند. چراکه ماجرای غزه را دیده بودند. پس بیایید بپذیریم که رهبران حزب الله به اندازه مردم کوچه و بازار میفهمند (اگر نگوییم بیشتر).
تعجب میکنم که میبینم عده ای میگویند "فرضا که حزب الله گروگانگیری کرد، چه دلیلی داشت که اسرائیل چنین کند؟" اصلا بحث دلیل نیست. بحث تجربه است. در ایران ما ایجاد هرگونه تشکیلات و تجمعات به مجوز قانونی نیاز دارد و مجوز قانونی به تشکیلات و تجمعات سیاسی داده نمیشود. حال اگر بدون مجوز چنین کنید، اقدام بر ضد امنیت ملی و محاربه با خدا محکوم شده در بهترین حالت دیگر رنگ آفتاب را نمیبینید و در بدترین حالت اعدام میشوید. شکی نیست که این سلسله اقدامات ناعادلانه و ناجوانمردانه است. اما در عین حال وقتی من و شما میدانیم که اوضاع چنین است، اگر آگاهانه چنین کنیم، در عقل ما شک میکنند. این یک نوع خودکشی است.
پس باید بگوییم حزب الله این شرایط را انتخاب کرد. حزب الله کشته شدن 1000 لبنانی که بین 100 تا 400 نفرش حزب اللهی بودند را انتخاب کرد. حزب الله از دست دادن دو سوم تسلیحات نظامی را انتخاب کرد. حزب الله آواره شدن یک میلیون لبنانی را انتخاب کرد. اما چه میخواست؟
حزب الله در سال 2000 پس از خروج اسرائیل از لبنان، جلوه پیروزمندانه به خود گرفت. در سایه این پیروزی در عرض 6 سال گذشته یک حکومت قدرتمند در جنوب لبنان ایجاد کرد و حتا برای بلعیدن کامل لبنان نقشه داشت. بررسی اقدامات سیاسی – فرهنگی حزب الله در داخل لبنان به یک مقاله مستقل نیاز دارد. اما همین را بپذیرید که حزب الله هدفش مقاومت دربرابر اسرائیل نبود. چراکه اسرائیل توسط قهرمان و استوره جنگی اش، شارون از لبنان خروج کرده بود و امکان نداشت که تصمیم به بازگشت بگیرد. پس لبنان را هیچ خطری تهدید نمیکرد. فقط ماجرای مزارع شبعا بود که خود اسرائیل اعلام کرده است در صورت تعیین تکلیف این منطقه (که معلوم نیست متعلق به سوریه است یا لبنان) آنرا پس خواهد داد. اما پس از خروج سوریه و تشکیل دولت ملی و سکولار در یکسال گذشته و تصویب قطعنامه حزب الله دنبال ایجاد کربلای جدید بود. اساسا شیعیان معتقدند که خون و خونریزی است که میتواند باعث تداوم شود. همچنانکه آیت الله خمینی دلیل زنده ماندن اسلام را عاشورا دانست و خود جمهوری اسلامی به کمک جنگ، تسلطش بر ایران را کامل کرد. استراتژی دولت جدید حاکم بر ایران هم این است که باید کربلاهای جدید ایجاد شود. چه بهتر که در خارج ایران باشد، اما در داخل ایران هم میتواند باشد. پس دلیل اول اقدام حزب الله به دلیل منافع گروهی اش در داخل لبنان بود.
مسئله دیگر این بود که حزب الله از لحاظ ایدئولوژیکی باید به حماس کمک میکرد. حماس چندین ماه بود که شبانه روز تحت فشار غربیها، عربها و بخشی از فلسطینیها بود که از مواضعش دست بکشد. اگر جبهه جدیدی در جنگ با اسرائیل ایجاد میشد، هم اسرائیل محاصره میگشت و هم به جهانیان اعلام میشد که هنوز هم همه مردم منطقه با اسرائیل سر جنگ دارند. حزب الله در همان شب اولی که اسرائیل آسمان لبنان را اشغال کرده و به بمباران لبنان پرداخت، شروع به موشک پراکنی به اسرائیل کرد. دشمنان اسرائیل تلاش میکنند تا این عملیات را به دلیل وسعتش از پیش طراحی شده بدانند. اما اینها در برابر عملیات موشکی حزب الله سکوت میکنند. حزب الله در روز اول 20 موشک و در سه روز اول 150 موشک به کشور اسرائیل پرتاب کرد. اتفاقا اگر قرار باشد که بگوییم عملیاتی از پیش طراحی شده است، باید آنرا به حزب الله نسبت دهیم. چون اسرائیل دارای یک ارتش منظم است.
ایران که سالهاست دارای ارتش مشهوری نیست، قطعا قادر است که در کمتر از 24 ساعت به مقابله همه جانبه با دشمن بپردازد. حالا از اسرائیل که ارتش چهارم جهان است چه انتظاری داریم؟ آیا نباید بتواند در 8 ساعت جنگی همه جانبه را سامان دهد؟ ضمن اینکه اسرائیل در روزهای اولیه صرفا به عملیات هوایی دست زد و صرفا به نیروهای زمینی و دریایی اش، آماده باشد داد و میدانیم که عملیات هوایی اساسا سریع است. میگویند که "اسرائیل آماده حمله به لبنان بود اما دنبال بهانه میگشت" من قبول میکنم. چراکه اسرائیل میدید که حزب الله شبانه روز دارد تجهیز میشود. اما این آمادگی نه امروز بلکه سالهاست که وجود داشته است. اتفاقا اصابت موشکهای حزب الله به شهرهای اسرائیل نشان میدهد که سیستم دفاع موشکی اسرائیل در جبهه شمالی اش کامل نبوده است. شاید جهانیان نمیدانستند که حزب الله موشکهایی با برد 75 کیلومتر هم دارد و میتواند حیفا و شهرهای دورتر را هم بزند اما اسرائیل حتما میدانسته است. اما اینکه بگوییم اسرائیل این جنگ را در همین زمان برنامه ریزی کرده بود، آنوقت باید بگوییم که اسرائیل در پشت پرده با حزب الله در تماس است.
به هر حال، شکی نیست که اسرائیل بدون بهانه نمیتوانست به حزب الله حمله کند. تازه حتا اگر بپذیریم این گفته خنده آور را که "اسرائیل بدون ماجرای گروگانگیری حزب الله هم جنگ را آغاز میکرد" باز هم باید بگوییم که حزب الله اشتباه کرد. باید میگذاشت تا اسرائیل بدون بهانه جنگ را آغاز کند. آنوقت نتیجه جنگ خیلی بهتر از امروز میشد. و اسرائیل متجاوز شناخته میشد.
آخرین مسئله این است که نتیجه نهایی جنگ چه بود؟ آیا اینطور که دستگاه تبلیغاتی ایران و دستگاه تبلیغاتی خود حزب الله و دیگر اعراب میگویند، اسرائیل شکست سختی خورد؟

پیروزی نسبی اسرائیل، شکست غرور برانگیز حزب الله :
بخش دوم :
اگر من یک تنه با 10 نفر بجنگم و پس از انداختن 3 نفر خودم هم بیافتم همه قدرت من را تحسین میکنند اما این در نتیجه تاثیری ندارد که من باختم و آنها بردند. حزب الله با نابود کردن 100 تانک و 100 سرباز و سه هلیکوپتر و دو ناوچه و پرتاب 3500 موشک تا فاصله 75 کیلومتری (یعنی از پل کرج تا میدان رسالت تهران) جهان را شگفت زده کرد و باعث غرور اعراب شد. اما اینها نتیجه خیلی خوبی در بر نداشت چون 95 درصد سربازان و تانکها و هلیکوپترهای اسرائیل در داخل فضای لبنان قرار گرفتند و اگر بیرون بیایند به دلیل قطعنامه شورای امنیت است و نه به دلیل دیگری. موشک پراکنی های اسرائیل هم تحسین برانگیز بود اما در کل اسرائیل را خرد نکرد و اسرائیل بحران را کنترل کرد. حزب الله برای خرد کردن اسرائیل باید تل آویو را میزد. بماند که ایرانیان هنوز نمیدانند که تل آویو پایتخت نیست و شهر بزرگتر و پایتخت اسرائیل اورشلیم است.
در خصوص تلفات غیرنظامی هم صحبت نمیکنم چون فکر نمیکنم کسی اینها را به پای پیروزی نظامی بگذارد. اگر هم چنین کنیم، باز میبینیم که حزب الله شکست سختی خورد. چون حزب الله به شکل کور به سوی شهرکهای اسرائیل موشک پراکنی کرد. یعنی رسما هدفش کشتن غیرنظامیان بود اما موفق نشد بیش از 50 نفر را بکشد. به قول ابراهیم نبوی، "حزب الله آنقدر هدف گیری اش قوی و موشکهای قابلیت انفجاری داشت که برای کشتن هر یک نفر، به 100 موشک نیاز داشت" و احتمالا آن یک نفر هم خود موشک توی سرش خورده و مرده. و انفجاری در کار نیست. جالبتر اینکه اکثر این موشکها پس از پرتاب سالم می ماند و اسرائیل میتوانست نام فجر یا رعد یا خیبر را از رویش بخواند.
در زمینه ضربه زدن به تاسیسات زیربنایی هم باز اسرائیل پیروز بود. نگاهی به عکس هوایی بیروت پیش از شروع جنگ و یک هفته پس از شروع جنگ نشان میدهد که اسرائیل هرچه خواست با لبنان کرد و آنچه نکرد، نخواست، نه اینکه نتوانست. اسرائیل از شمالی ترین قسمت لبنان تا جنوبی ترین قسمت و از شرقی ترین تا غربی ترین قسمت لبنان و حتا داخل مرزهای سوریه را بمباران کرد. کشتی هایش بندرهای لبنان را محاصره دریایی کرده و با اصرار راضی شدند تا به کشتی توریستهای درحال فرار اجازه خروج بدهد و سپس به هواپیماها و کشتی های کمک رسانی اجازه ورود دهند. اتوبوسهای حامل خبرنگاران و سایر نیروهای بی طرف در داخل خاک لبنان برای حرکت، با اسرائیل هماهنگ میکردند. اسرائیل برق هر منطقه ای که میخواست را قطع میکرد و امکان کمک رسانی و استفاده از فرودگاههای هر منطقه ای به دستور آنها داده میشد. سیستم تلفن و "اس ام اس" لبنان در کنترل اسرائیل بود. در مدت کوتاهی رادیو و تلویزیون ها از کار افتاده و سپس برنامه های اسرائیل به طور وسیع پخش شد. پخش اعلامیه هم در تمام طول جنگ در تمام شهرهای لبنان ادامه یافت. در تمام این مدت، تمام خبرنگارانی که به لبنان اعزام شدند، اعلام کردند که هیچ حزب اللهی را ندیده اند. حتا در شهرهای شیعه نشین جنوب لبنان هیچ اثری از حزب الله دیده نمیشد و لبنان هیچ شباهتی به کشوری در حال جنگ نداشت. هرچه بود، پناهگاههای زیر زمینی و سایتهای مخفی در غالب مسجد و مدرسه و بیمارستان بود همه اینها هم در جنوب بود و اکثر آنها (نه همه) در این یک ماه نابود شدند. بطوریکه امروز کمتر مسجد و مدرسه و بیمارستان و موسسه خیریه ای وابسته به حزب الله وجود دارد که ضربه نخورده باشد.
شاید هواداران حزب الله بگویند که اسرائیل در لبنان زمین گیر شد و از پیشروی بازماند و این یعنی پیروزی حزب الله. اولا این جمله اشتباه است. اگر فرضا آمریکا که در طول سه هفته بغداد را فتح کرد، نمیتوانست اینکار را انجام دهد و مثلا در جنوب عراق زمین گیر میشد، آمریکا شکست نمیخورد. بلکه پیروزی اش تکمیل نمیشد. آمریکا با فتح بغداد به پیروزی مطلق دست یافت و صدام شکست مطلق را دید. اما اگر در داخل خاک عراق متوقف میشد، آنوقت پیروزی اش نسبی میگشت. البته که پیروزی نسبی برای آمریکا هم بی آبرویی است اما در بحث نظامی، آبرو مطرح نیست. پس حتا اگر اسرائیل به قصد فتح بیروت پایتخت به لبنان میرفت و نمیتوانست به هدف خود برسد هم باز نمیتوانستیم بگوییم اسرائیل شکست خورده است، بلکه اسرائیل پیروزی نسبی می یافت. چراکه گرفتن زمین از کشوری در حال جنگ عین پیروزی است. اما مسئله اینجاست که اسرائیل نمیخواست و نمیتوانست بیروت را تصرف کند. آمریکا چنین اجازه ای نمیداد چون تصرف بیروت مساوی با سقوط دولت لبنان بود و آمریکا میداند که دولت لبنان موهبتی است در خاورمیانه. ضمن اینکه اسرائیل هم دشمنی خاصی با دولت لبنان نداشته و ندارد. چرا اسرائیل باید با دولتی ضد سوری دشمن باشد؟ پس تصرف بیروت بی معنی است. از همان ابتدا اسرائیل شعار پاکسازی جنوب لبنان را مطرح کرد. جنوب لبنان به زمینهای جنوب رود لیتانی میگویند. پس هدف اسرائیل رسیدن نیروی زمینی به رودخانه لیتانی در 11 تا 20 کیلومتری مرز و نابود سازی انبارهای تسلیحاتی حزب الله بود. اسرائیل میدانست که نمیتواند حزب الله را نابود کند. نصرالله این قهرمان تاریخی و استوره ای اعراب در همان روزهای اول به دمشق رفت. به نظر من زرقاوی به مراتب شرایط بهتری برای قهرمانی اعراب را داشت. احتمالا بسیاری دیگر از رهبران حزب الله از لبنان خارج شده بودند. حتا در صورت رسیدن اسرائیل به رود لیتانی هم بخشی از حزب اللهی ها میتوانستند به شمال رود بروند و از آنجا مبارزه کنند. همچنانکه پیش از سال 2000 که جنوب لبنان در اشغال اسرائیل بود، حزب الله وجود داشت. اسرائیل حتا اگر تمام لبنان را اشغال میکرد هم نابودی حزب الله محقق نمیشد. با وجود کشور سوریه در همسایگی لبنان، شاهد قدرت گیری حزب الله در سوریه بودیم. حتما این مسائل به مغز استراتژیستهای اسرائیل هم رسیده است. پس نمیتوان پذیرفت که اسرائیل در پی نابودی حزب الله بود. اسرائیل فقط میخواست ذخیره تسلیحاتی حزب الله را از بین ببرد و سپس با تصرف بخش جنوبی لبنان، این کشور را مجبور کند که حزب الله را خلع سلاح کند (نه اینکه نابود کند). حالا ببینیم در عمل چه شد؟
اسرائیل تا امروز که این مقاله را مینویسم در ناحیه ای به وسعت 400 کیلومتر مربع (عمق 13 کیلومتری) از خاک لبنان حضور نظامی دارد. این مناطق شامل مرجعیون، عیترون، القلیقه، مشروع الطیبه، القنطره، وادی حنین، بنت جبیل، عیتانا، قندوره و مارون الرٲس میباشد. اسرائیل شهرها صور و صیدا در کنار دریای مدیترانه را محاصره زمینی کرده و به رود لیتانی رسید. هرچند همه بخشهای جنوب رود را تصرف نکرد. اما به هر حال اینکه من همه پولهای یک بانک را خالی نکنم، دلیل شکست من نیست. بلکه عدم پیروزی مطلق است. یعنی یک پیروزی نسبی. اسرائیل اگر توانسته باشد در زمین هایی که در آن حضور دارد، پناهگاههای زیرزمینی حزب الله را شناسایی کرده و انبارهای تسلیحاتی را به آتش بکشد به پیروزی دست یافته است. ضمن اینکه فعلا برگ برنده در دست اسرائیل است. چراکه زمین در اختیار دارد. البته اسرائیل میداند که اگر بخواهد بماند باید هزینه بدهد. اگر یک ماه دیگر بخواهد بماند باید روی 500 کشته حساب باز کند. پس خوب میداند که با اعزام نیروهای بین المللی و ارتش لبنان باید به تدریج خروج کند.
یک فرمول مناسب برای تعیین برنده و بازنده جنگها وجود دارد و آن این است که خودمان را در پایان جنگ به جای طرفین بگذاریم و سپس زمان را به پیش از جنگ بازگردانیم، ببینیم آیا همین کاری که انجام شده است را آنزمان انجام میدادیم؟ فرض کنید امروز 10 جولای است و خبر رسیده است که حزب الله سربازان اسرائیلی را به گروگان گرفته است. شما نخست وزیر اسرائیل هستید. با توجه به اینکه امروز نتیجه جنگ را میدانید، اگر به آنزمان بازگردید چه میکنید؟ من میگویم همین کاری را میکنم که ایهود اولمرت کرد. در بهترین حالت اکثر انبارهای تسلیحاتی حزب الله نابود شد و موشکهای آن رو به پایان است. در بدترین حالت بخشی از انبارهای تسلیحاتی حزب الله از بین رفت. بدون جنگ این موفقیت امکان پذیر نبود. در بهترین حالت حزب الله به شمال رود لیتانی منتقل شده و در کوتاه مدت خلع سلاح میشود و این آرزوی اسرائیل بوده است. در بدترین حالت حزب الله به این زودی ها خلع سلاح نمیشود و حتا در جنوب رود لیتانی هم باقی می ماند. اما در کنار ارتش لبنان و نیروهای بین المللی. و نه تنها نمیتواند دیگر دست به اقدام نظامی بزند، بلکه حتا نمیتواند انبارهای تسلیحاتی خود را ساماندهی کند و سلاح جدیدی بخرد. پیروزی از این بزرگتر برای اسرائیل؟
حزب الله میگوید برای مجبور کردن اسرائیل به آزادی اسرای خود، دست به گروگانگیری در داخل خاک اسرائیل زده و خواهد زد. از کجا معلوم که اگر اسرائیل به لبنان حمله نمیکرد، باز هم حزب الله لبنان اقدام خود را تکرار نمیکرد؟ از کجا معلوم که اینبار به جای دو سرباز، بیست سرباز را گروگان نمیگرفت؟ پس اسرائیل از کار خود راضی است.
حالا اگر جای نصرالله بودیم و به روز 9 جولای باز میگشتیم، باز هم دستور عملیات گروگانگیری را میدادیم؟ هرگز! شک نکنید که نصرالله پشیمان است. بله نصرالله محبوب تر شد. نصرالله یک فرد محبوب در بین شیعیان لبنان بود و حالا بین میلیونها عرب و مسلمان جهان محبوب است. اما محبوبیت در بین اعراب و مسلمانان چقدر اهمیت دارد وقتی حزب الله جنوب لبنان را از دست میدهد؟؟؟؟ اگر نصرالله را یک لبنانی ناسیونالیست بدانیم، او میبیند که چه ضربه ای به لبنان خورد؟ ضربه ای که در عرض یک ماه به لبنان خورد، در جریان جنگهای داخلی در طول 15 سال به این کشور خورد. پس او اگر به گذشته باز میگشت هرگز کار خود را تکرار نمیکرد. و حتا اگر بگوییم که لبنان برای او هیچ اهمیتی ندارد، باز هم ضربه ای که تاسیسات نظامی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و مالی حزب الله خورد، دیگر قابل جبران نیست. میلیونها دلار از سرمایه های حزب الله در جنوب لبنان در عرض چند هفته نابود شد. نصرالله در درون خود خون میگرید. به اینها بیافزایید از دست دادن جنوب لبنان را.
در یک هفته پایانی پیش از تصویب قطعنامه شاهد این موضوع بودیم. درحالیکه نصرالله هر روز در صفحه تلویزیون ظاهر شده و از مردم اسرائیل میخواست که دولتشان را مجبور به ترک مخاصمه کنند و مدام از آتش بس صحبت میکرد، در آنطرف هرگز ندیدیم که اسرائیل از آتش بس صحبت کند. بلکه اسرائیل آتش بس را مشروط به شرایط خود کرده بود.
فرمول دیگر نگاه کردن به قطعنامه های پایانی جنگهاست. من از روی قطعنامه پایانی جنگ ایران و عراق است که میگویم ایران شکست خورد، هرچند عراق هم پیروز نشد. از روی قطعنامه ترکمانچای است که میگوییم ایران از روسیه شکست خورد. منتهی شکست زمان قاجار شکست مطلق بود و شکست زمان جمهوری اسلامی، شکست نسبی.
حال اگر شکی در پیروزی نسبی اسرائیل و شکست نسبی حزب الله دارید، به قطعنامه شورای امنیت که توسط آمریکا و فرانسه تهیه شده و در شورای امنیت با اجماع تصویب شد و سپس به تصویب دولت لبنان و دولت اسرائیل و حزب الله رسید نگاه کنید :
متن كامل قطعنامه شوراي امنيت درباره لبنان :
توجه کنید که قسمتهای قرمز رنگ کاملا به سود اسرائیل است و قسمت آبی به ضرر اسرائیل.
1- با توجه به اينكه بحران لبنان تهديدي براي صلح و امنیت جهاني است از حزب‌الله و اسرائيل خواسته می شود تا اعمال خشونت آميز و خصمانه عليه يكديگر را متوقف كنند.
2- پس از توقف كامل اعمال خشونت آمیز، از اسراييل خواسته شد تا همه نيروهاي خود را از جنوب لبنان خارج و به پشت "خط آبي" سازمان ملل منتقل كند و از دولت لبنان نيز خواسته شد تا نيروهاي ارتش اين كشور را با هماهنگي نيروهاي پاسدار صلح سازمان ملل "يونيفل" همزمان با عقب نشيني اسراييل به جاي نيروهاي اسراييلي مستقر كند.
3- با تاكيد بر اهميت گسترش حاكميت دولت لبنان بر همه خاك اين كشور، دولت لبنان بايد با اجراي قطعنامه‌هاي ‪ ۱۵۵۹ (ناظر به خلع سلاح شبه نظاميان) و ۱۶۸۰ و بندهاي مربوط به "پيمان طايف" سيطره خود را بر خاك لبنان كامل كند طوریکه سلاح و قدرت نظامي غير از سلاح و قدرت دولت لبنان وجود نداشته باشد.
4- احترام به "خط آبي" ( كه سازمان ملل سال ‪ ۲۰۰۰ميلادي ميان لبنان و اسرائیل ترسيم كرد) ضروري است.
5- پشتيباني از همه قطعنامه‌هاي تصويب شده پيشين در شوراي امنيت در ارتباط با حاكميت و استقلال دولت لبنان در چارچوب مرزهاي بين‌المللي و مطابق پيمان آتش بس سال ‪ ۱۹۴۹ميان اين كشور و اسراييل ضروري است.
6- از جامعه جهاني خواسته شده است تا دولت لبنان را براي بازسازي اين كشور كمك و ياري كند.
7- از همه طرف‌ها خواسته شده است تا مانع رسيدن كمك به آوارگان نشوند و در راه عبور كمك‌ها از گذرگاه‌هاي امن و بازگشت آوارگان كارشكني نكنند.
8- از اسراييل و لبنان خواسته شده از برقراري آتش بس دايم و ايجاد راه حل دراز مدت براساس مبادي و اصول زير اقدام كنند:
الف - احترام كامل به "خط آبي" سازمان ملل در جنوب لبنان.
ب - اجراي تدابير امنيتي براي جلوگيري از اعمال خصمانه و ايجاد منطقه خالي از سلاح ميان خط آبي و رود ليتاني (‪ ۲۰ كيلومتر داخل لبنان) طوریکه نيز تنها سلاح موجود در اين منطقه بايد سلاح ارتش لبنان و نيروهاي يونيفل باشد.
ج - اجراي كامل قطعنامه‌هاي ‪ ۱۵۵۹و ‪ ۱۶۸۰و خلع سلاح نيروهاي شبه نظامي.
د - اسراييل بايد نقشه‌هاي باقي مانده نزد اين رژيم از مناطق مين‌گذاري شده در خاك لبنان را در اختيار دولت لبنان قرار دهد.
9- دبيركل سازمان ملل از لبنان و اسراييل براي حل درازمدت بحران بر اساس بند هشتم منشور شوراي امنيت حمايت كند.
10- از دبيركل سازمان ملل خواسته شده است تا با همكاري طرف‌هاي بين‌المللي و طرف‌هاي ذي ربط در مورد بندهاي قطعنامه‌هاي ‪ ۱۵۵۹و ‪ ۱۶۸۰و خلع سلاح و ترسيم مرزهاي بين‌المللي لبنان و مناطق مورد اختلاف از جمله كشتزارهاي شبعا اقدام و پيشنهادهاي خود را ظرف ‪۳۰ روز به شوراي امنيت ارايه كند.
11- تصميم گرفته شد تا نيروهاي يونيفل تجهيز شوند و شمار آنان به ‪۱۵ هزارنفر افزايش يابد.
12- در حمايت از خواست دولت لبنان براي گسترش حاكميتش، نيروهاي بين- المللي براي كمك به اين دولت در مناطق مختلف مستقر شده و اين اجازه را دارند كه اقدامات لازم را در منطقه استقرار يافته، اتخاذ كنند تا منطقه عملياتي آنان به منطقه‌اي براي بروز اعمال خصمانه تبديل نشود.
13- از دبير كل سازمان ملل خواسته شد تا تدابيري را براي تضمين قدرت يونيفل با هدف انجام ماموريت‌هاي مشخص شده در اين قطعنامه اتخاذ كند و دولت‌هاي شركت‌كننده بايد از هر نوع كمك به دريغ نكنند.
14- از دولت لبنان خواسته شده است تا از ورود سلاح به داخل مرزهاي خود جلوگيري كند و از نيروهاي يونيفل خواسته شده است تا دولت لبنان را در اين زمينه ياري دهد.
15- از همه كشورها خواسته شده است تا گام‌هاي ضروري براي جلوگيري از فروش سلاح به شهروندان، موسسات، نهادها و گروه‌هاي لبناني و آموزش نظامي اين گروه‌ها، بردارند مگر آنچه كه دولت لبنان و يونيفل اجازه داده باشد.
16- مدت ماموريت يونيفل تا ۳۱ اوت سال ‪۲۰۰۷ ميلادي تمديد مي‌شود.
17- از دبيركل سازمان ملل خواسته شده است تا ظرف يك هفته گزارشي به شوراي امنيت درباره اجراي اين قطعنامه ارايه دهد.
18- بر ضرورت اهميت تحقق صلح همه‌جانبه در خاورميانه مبتني بر قطعنامه‌هاي ‪۲۴۲ و ‪ ۳۳۸شوراي امنيت (ناظر به خروج اسراييل از سرزمين‌هاي اشغال شده اعراب) تاكيد شد.
تنها بندهایی که خوشایند اسرائیل نیست بندهای 10 و 18 است که در آن بار دیگر تاکید شده است که اسرائیل باید به مرزهای بین المللی بازگردد و احتمالا به زودی مزارع شبعا هم از دست اسرائیل خارج میشود. هرچند که مزارع شبعا برای اسرائیل منطقه امنیتی است و اهمیتی ندارد. اگر معضل حزب الله حل شود، اسرائیل نیازی به مزارع شبعا ندارد.
اما در بند دوم شاهدیم که به اسرائیل گفته شده تا پس از توقف خشونتها از لبنان خارج شود. خشونتها را که خود خود اسرائیل بیشتر انجام میدهد. پس این جمله یعنی هروقت اسرائیل دلش خواست خارج شود. و از آنطرف به نیروهای بین المللی و ارتش لبنان میگوید که باید هزمان با خروج اسرائیل به جای نیروهای اسرائیلی وارد منطقه شوند. نه اینکه اول اسرائیل خارج شود و بعد نیروهای بین المللی و ارتش لبنان. این یعنی اسرائیل میتواند آنقدر بماند که نیروهای بین المللی جایگزین شوند. یعنی تحقق خواسته اسرائیل مبنی بر پاکسازی از حزب الله. بند 3 و 8 و 10 سه بار پیاپی تاکید میکند که قطعنامه 1559 باید اجرا شود. یعنی خلع سلاح حزب الله. این تحقق بزرگترین آرزوی اسرائیل و البته همه هواداران صلح در جهان است و به نفع دولت لبنان. بند 11 و 12 زنگ خطر برای حزب الله است. بخصوص بند 12 که رسما به نیروهای بین المللی اجازه میدهد که با حزب الله درگیر شوند. بند 14 و 15 یعنی تحریم تسلیحاتی حزب الله. یعنی مرگ تدریجی شاخه نظامی حزب الله. از این به بعد تمام مرزهای لبنان کنترل میشود تا کسی برای حزب الله سلاح نفرستد. حال با این شرایط سخت و این قطعنامه به شدت ضد حزب اللهی میبینیم که نصرالله در چه موضع ضعفی است که پس از تصویب قطعنامه در کابینه لبنان، او هم مجبور به قبول آن میشود آنهم زودتر از اسرائیل. اینجاست که میگویم شکست خورده حزب الله است. کشوری که زودتر از دشمن آتش بس را بپذیرد یعنی در موضع ضعف و شکست است. درست مانند جام زهر آیت الله خمینی در پایان جنگ ایران و عراق.
نقل از بازتاب :
"سید حسن نصرالله ساعتی پیش با ظاهر شدن در تلویزیون المنار ضمن بیان مواضع حزب الله للبنان در خصوص قطعنامه مصوب شورای امنیت برای آتش بس در لبنان ضمن اعلام پذیرش کلی این قطعنامه، اعلام كرد: به رغم آنكه برخي از مفاد اين قطعنامه ظالمانه و ناعادلانه است، حزب الله لبنان مانعي در برابر تصميمات دولت لبنان نخواهد بود و با هر گونه تصميم اين دولت همراهي خواهد كرد.
به گزارش خبرنگار بازتاب دبیر کل مقاومت در تازه ترين نوار ويديويي خود كه از شبكه‌ي المنار پخش شد، در ارزيابي قطعنامه‌ي 1701 شوراي امنيت و نيز موضع گيري سياسي اين حزب نسبت به اين قطعنامه اظهار داشت: پيش از هر چيز بايد بگويم اگر ايستادگي دولت و ملت لبنان در برابر رويارويي با دشمن نبود، شايد نتايج امنيتي و سياسي اين جنگ خيلي بدتر از آنچه كه در مفاد اين قطعنامه نمود مي‌كند، مي‌بود.
سيد حسن نصرالله تاكيد كرد: حزب الله لبنان آماده است در هر زماني كه دولت لبنان پس از هماهنگي با سازمان ملل و دشمن صهيونيستي هماهنگي‌هاي لازم را انجام دهد و اعلام آتش بس كند، با اين آتش بس همراهي كند و خود را به آن ملزم كند.
سيد حسن نصرالله گفت: متاسفانه مفاد قطعنامه 1701 شوراي امنيت دقيقا زمان توقف اين جنگ، برقراري آتش‌بس و عقب نشيني اسراييل از مناطق جنوبي لبنان را مشخص نكرده است بنابراين هر كس آزاد است كه آن طوري كه مي‌خواهد مفاد اين قطعنامه را در اين زمينه تفسير كند.
دبيركل حزب الله لبنان با اشاره به موضع گيري سياسي حزب الله لبنان نسبت به قطعنامه 1701 شوراي امنيت گفت: متاسفانه بخشي از مفاد اين قطعنامه ظالمانه و ناعادلانه بوده است. در اين قطعنامه هيچ اشاره‌اي به تجاوزات اسراييل به لبنان نشده است و نيز اسراييل نسبت به جنايت‌هاي جنگي و كشتارهاي گسترده‌اي كه در مناطق مختلفي از جنوب لبنان چون قانا و سريفا مرتكب شده، محكوم نشده است اما فعلا به این مسائل اشاره نمیکنیم زيرا نمي‌خواهيم با مطرح ساختن اين موضوع در برابر برقراري آتش بس فوري سنگ اندازي كنيم. به هر حال ما واقع بينانه نسبت به بسياري از مسايل نگاه مي‌كنيم.
متاسفانه دولت اسراييل و ارتش اين دولت براي حفظ آبروي خود و براي كاهش انتقادات احزاب داخلي اسراييل در صدد آن هستند كه به پيروزي‌هاي نمايشي در جنوب لبنان دست يابند. ارتش اسراييل تلاش مي‌كند كه مناطق مختلف جنوبي لبنان را به تصرف خود درآورد و نيرو‌هاي چترباز گسترده‌اي را در مناطق مختلف پياده مي‌كند و درصدد به نمايش گذاشتن توانايي‌هاي نظامي خود مي‌باشد. اميدواريم كه جنگ به پايان خود برسد و مطمئنا لبنان استوار، پايدار، سربلند و سرافراز در صورت پايان اين جنگ از آن خارج خواهد شد.
بهرام ساسانی 22 امرداد 85

Homme

My Articles

Pغرور ملی
Pعملیات آزادی بخش
Pتحریم فعالانه انتخابات
Pاگر شود چه شود
Pما ز یاران چشم یاری داشتیم
Pحوادث خود خواسته و خود ساخته
P معرفی کتاب: زندگی در جهنم
P حکایت گربه و خردل
P من به فاشیست رای می دهم
P اشک تمساح یا مارمولک2

Recent Post

Archive


Articles

 

** !استفاده از مطالب اين وبلاگ به هر صورت آزاد است **

UP